در همه گزینه ها ارایه مجاز به کار رفته است به جز
الف مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخورم عمری است لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره میکنم
ب نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
ج نان را از من بگیر اگر میخواهی هوا را از من بگیر اما خنده آن رانه
د، دست سرنوشت خون درد را با گلم سرشته است پس چگونه سرنوشت ناگریز خویش را رها کنم